زهرا ساعی دوازدهساله و دانشآموز کلاس ششم دبستان هدی در منطقه آموزشی تبادکان است و به نقاشی علاقه زیادی دارد. جز این، او گویندگی، صداپیشگی و مجریگری هم از دستش برمیآید، به قول مادرش وقتی زهرا صحبت میکند انگار که صدای رادیو باز است و مجری شما را مخاطب قرار داده است.
زهرا با اینکه سنوسالی ندارد در نقاشی مهارت خوبی دارد. دورههای آموزشیای که میگذراند، خیلی جلوتر از گروه سنیاش است. همه مراحل آبرنگ، سیاه قلم و... را گذرانده و حالا به مرحله تصویرکردن چهره رسیده است. از همه اینها که بگذریم زهرا حافظ جزء30قرآن کریم نیز هست و در مسابقات مدارس ناحیه تبادکان رتبه نخست حفظ قرآن کریم را از آن خود کرده است.
صداپیشگی و مجریگری بخش مهمی از زندگی دختر موفق محله کلاتهبرفی است. چهارسالی میشود که علاقهمند این هنر شده و آن را دنبال میکند. کارش را با دکلمه شعرهای زیبا در کانال و گروههای مجازی ادبی شروع میکند. او عاشق ادبیات است و در وقتهای فراغتش روایت ضحاک و زال و رودابه را نقالی میکند و گاهی هم اشعار شاهنامه را از حفظ میخواند.
همه حرکات نمایشیای که زهرا هنگام خوانش اجرا میکند، بهطور خودآموز یادگرفته و ایده خودش است. او تا حالا چندینبار در مدرسه و فرهنگسراهای منطقه از جمله فرهنگسرای الهیه اجرا داشته است و هدفش این است که بتواند اشعار بیشتری از شاهنامه فردوسی حفظ کند و اجرایش را ارتقا بدهد.
زهرا یک جزء قرآن کریم را حفظ است و علاقهمند است روزی حافظ کل قرآن کریم باشد. خودش توضیح میدهد: هنگامی که مادرم متوجه شد تا چه اندازه مشتاق حفظ هستم خودش برای یاددادن قرآن به من اقدام کرد.
هنگامی که مادرم متوجه شد تا چه اندازه مشتاق حفظ هستم خودش برای یاددادن قرآن به من اقدام کرد
زهرا برای حفظ از جزء30قرآن و سورههای کوچکش شروع میکند: مادرم سورهها را میخواند و من تکرار میکردم. سرعت یادگیریام خوب بود. مادرم هم تشویق میشد که بیشتر با من تمرین و تکرار کند. یک سالی طول کشید تا جزء30 قرآن را حفظ کردم و در مسابقات حفظ قرآن کریم در سطح منطقه تبادکان مقام نخست را به دست آوردم.
دختر هنرمند محله کلاتهبرفی، هم نقاش سیاهقلم است، هم نقاش آبرنگ و هم خط خوبی دارد.فاطمه براتی، مادر او، میگوید: سهساله بود که با هر چیزی دستش میآمد شروع به نقاشی میکرد و تصاویر و وسایل اطرافش را میکشید.
اولش خودم هم متعجب شده بودم که او چقدر یخچال یا گاز و وسایل آشپزخانه و اطرافمان را قشنگ میکشد و لذت میبردم. کمی که گذشت به فکرم رسید این علاقه باید در مسیری هدایت شود، به همین دلیل تصمیم گرفتم این موضوع را بهطور جدی پیگیری کنم. همین شد که از چهارسالگی زیرنظر مربی و بهطور حرفهای آموزش نقاشی را شروع کرد.